کجایید ای شهیدان خدایی 
بلاجویان دشت کربلایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( گوشه ای ازوصیت نامه شهید غلام رضافرهمندکه در سن 25سالگی در عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت رسید)
خدایا! لحظات از پس هم می ایندو می روندو ما خفتگان و غرق شدگان درمنجلاب مادیات و مقامات دنیوی و شهرت طلبی های پوچ و خط بازی های کور و غافلیم و چنان به دنیا چسبیده وسنگین شده ایم که بال عروجمان بسته شده و هر لحظه ازتو بیشتر دور می شویم خطر های موجود برسر راه اسلام عزیز را فراموش کرده که خود خطری عظیم بر سر راه اسلام گشته ایم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من با خواندن وصیت نامه این شهید عزیز این تیکه را انتخاب کردم برای وبلاگ به نظر من مصداق عینی الان و زمان ما هستش ودرموردما صدق می کنه ... روحت شاد ای شهید عزیز ...
این نامه ای است از جوانی رو سیاه که بدست شما با خدا و امام عصر(عج) آشتی کرد.آنان را
شناخت و فهمید که نیک میفرمودیدکه:"جوونا دوستی با امام زمان(عج)بکنیدُجوونا امام زمان
(عج) رو از خودتو رضا کنید،جوونا...... آقا هنوز که هنوزه وقتی صداتو میشنوم حس میکنم که
دارم باهات پرواز میکنم چه اندیشه ی بلندی،چه حرفایه قشنگی........ راستی نگفتی تو این
نفس گرم رو از کجا اوردی؟؟؟؟؟ اصلا"ببینم تو مگه نمیترسی؟؟؟؟ببخشید شیخ احمد اینو میگم ولی چرا مثل بقیه نون به نرخ روز خور نبودی؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
ممنونم که جواب این سوالاتمو بهم دادای کجا؟؟؟ یادت نیست همون منبری که رفتی گفتی
من وقتی رفتم کربلا این حنجره رو مالیدم به ضریح گفتم:ابی عبدالله(ع) تا عمر دارم واسه تو
نفس میکشم و حرف میزنم واسم هم فرقی نمیکنه که کی راجع به من چی فکر
میکنه؟؟؟؟راستی تو مگه بیکار بودی؟؟؟؟میتونستی بری با شاه بذاری رو همدیگه به اسم روحانیت مملکت رو غارت کنی؟؟؟؟؟؟؟؟ اما این
کارا رو نکردی چون تو راست میگفتی که امام زمان(عج)رو دوست داشتی،مثل من وامثال من
دروغ حالیت نبود اصلا" ریا نمیدونستی یعنی چی؟؟؟؟ دورویی،نون به نرخ روز خوردن؟؟؟؟اه
چی دارم میگم بابا تو سرباز مخلص امام عصر(عج) هستی چه صدا وسیما صداتو پخش کنه
چه این کارووووووووو نکنه!!!!شیخ احمد جون اربابت حسین(ع) جون امام زمانی که تو بلبلش
بودی،جون امیرالمومنینی که تو مردونگی و شجاعت بهش اقتدا کرده بودی قسمت میدم از مابگذر!!!!آره تو از ما بگذر چون بهت بد کردیم چقدر تهمت بهت زدیم:
حجتیه،ضدانقلاب،ضد ولایت و................... اما تو با همون حنجره ای که به ضریح مالیدی
بهمون فهموندی که همه اینا تهمتهایی بیش نبودن.....آقا خودت میدونی من تا عمر دارم
مدیونت هستم همه ما مدیونت هستیم چه قبول بکنیم چه منکرش باشیم تو بودی که
نذاشتی...........................تو بودی که جلوی................... نمیشه بیام مشهد ونیا م سرخاکت
یادته اولین بار که اومد خواجه ربیع و مزارت پیدا کردم..وای انگار امام زمان(عج) رو میدیدم
مطمئن بودم وهستم که اونجا قدمگاه یوسف فاطمه است.بازم میگم تو وسید و امثال شما
همیشه زنده اید چه صدا وسیما قبول واعلام بکنه چه قبول نکنه ومنکرتون بشه.آقا اینو بگم
و یاعلی: تا عُمر دارم مثل تو از امام غریبمون میگم، مینویسم ومیخونم آخه منم میخوام حجتیه و ضد انقلاب و کافر بشم.
"حاج شیخ احمد بیست و نهمین سالگرد مهمونی پیش اربابت مبارک"
تا همیشه دوستت دارم شیخ احمد اگر چه خیلیا دارن به اسم تو گندکاری میکنن!!!بذار بگم همه بفهمن:
"سایت اطلاع رسانی مرحوم کافی با خوش آمد گویی دختری نیمه عریان"
مارو ببخش واز ما پیش اربابت شکایت نکن همین و بس.
بسم رب سید
چی بگم ماشالله همه دوستان وبلاگ نویسی که برا شما می نویسند سنگ تموم گذاشتند سید/ منم دیگه مجبورم به رسم ادب ونشون دادن اینکه هنوزم ......../سید جان همیشه گفتم و می گم اصلا قدرت ندارم و نمی تونم در مورد شما بنویسم اصلا یه جورایی چی بگم حیرون می شم نمی تونم کلمه ها رو بهم ربط بدم سید جان/ فقط سید پیرعشقم استادم منو فراموش نکنی سید می دونم شاگرد خوبی نبودم روسیاه گناه کار و.............. ولی سید امیدوارم به شما به پدرم به عمو احمد منو پیش ارباب شفاعت کنی سید جان شب هایی که با شهدا به پابوس ارباب می ری منو فراموشم نکنی /سید ختم کلام هنوزم باورم نمیشه.... نه سید جان اصلا هیچی نمی گم /فقط التماس دعا دارم ازت سید داشت یادم می رفت سلام منو به بابا و عمو احمد هم برسون بگو دلم براشون پر پر می زنه/
یا هو / علی علی / سید عاشقتم / دوست دارم
شهیدمحمدجوادشمس (سن 20ـــ دانشجوی مهندسی شیمی
تاریخ ومحل شهادت21/5/1366سردشت عمیات نصر 7
ای زنان عالم ما میرویم باسرخی خون خودسیاهی چادرشما را محفوظ نگه داریم.
خداوندا لطف عظیم توبه کدامین سبب شامل حال من شد؟! من که بدترین بنده و روسیاه ترین بنده تو هستم ای حبیب من! ای کسی که چنین مرا مورد لطف خودقرار دادی در این راه هدایتم نمودی و عشق اسلام عزیز و پیروان صدیق این دین عزیزرادر دل من جای نهادی تا بتوانم گامهای خودم رادرجهاد در راه تو بردارم و برسردشمنان فرود بیاورم. خدایا گرچه بنده نافرمانی برای تو بوده ام ولی همیشه ارزوی قلبیم یک چیز بوده شهادت در راه تو ای مهربانم.خداراشکر می کنم که هم در دانشگاه دنیا و هم در دانشگاه اخرت با شهادتم قبول شدم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق بازی بک جوان 20ساله که همسن ما ها هستش رو با خدا می بینی به راستی که بودند این عاشقان واقعی فقط می تونم بگم شرمنده ایم !
شهید علی سلیمانی (سن17 ـ شغل بسیجی) تاریخ و محل شهادت :
27 /12/1366 عملیات و الفجر 10
دوست دارم اگر شهید شدم هستی سراسر ستم ستمگران را بسوزانم تا انکه در دریای خون شنا کنم که به ساحل نجات و دیدارمعشوق نائل شوم. مادرجان ما عازم منطقه هستیم اگر من شهید شدم شما ناراحت نشوید مادر راه رضای خدا شهید می شویم و برای شما افتخاری بس بزرگ است . مادرجان عروسی من شهادت من است وصفیر گلوله خطبه عقد من راخواهد خواند من درپوششی ازخون وبارش سرب عروس شهادت را دراغوش می گیرم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درضمن برادر این شهید عزیز به نام علی اکبر کمتر از یک سال یعنی درتاریخ 3/9/1367 درسرپل ذهاب شربت شهادت را نوشید و دعوت ارباب خود را لبیک گفت وبه دیدار مولاااااا شتافت سن این عزیز16 ـــ شغل بسیجی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چیزی ندارم بگم فقط تو روخدا فکر کنیم به کارهایمان به وظایفمان
که در قیامت چه جوابی داریم به این لاله های پرپر شده بدهیم.
