بسم رب الزینب(س) والشهدا والصدیقینشهیدسلمان(سورنا)نقشبندی ــ سن :21 ــ شغل :پاسدار (دانشجوی پزشکی)درعملیات مطلع الفجر"هنگامی که پایش شدیدا اسیب دیده بود و خون زیادی از او میرفت لنگان لنگان رزمنده مجروح دیگری را از ارتفاعات فریدون کش به خارج از تیر رس دشمن می کشاند و عجیب تر انکه وقتی به بیمارستان صحرایی می رسدبه پزشک می گوید فعلایک چسب به پایم بزنید تا وظیفه ام را ادامه دهم و پزشک بهت زده فریاد می زند حتما تو هم پاسداری .خلاصه اینکه اورا به بیمارستان می برند در بیمارستان هیچگاه از درد شکایت نکرد و انقدرمقیدبه انجام فرائض بود که بارها به خاطر جا به جا شدن برای نماز بخیه هایش در می رفت و بهمین خاطر سه بار او را عمل کردند تا اینکه بالاخره به اصرار پس از سومین عمل که اواجازه بیهوشی را نمی داد(چون می خواست لذت ایذاءفی سبیل الله را از دست ندهد) اورا به منزل بردند .اری شهدای سپاه باعث رشد سپاه بودند و بارفتنشان مسئولیت عظیم را به عهده دیگران گذاشتند. سلمان با اینکه در رشته پزشکی قبول شده بود "هیچگاه حتی برای ثبت نام هم به دانشگاه نرفت و این اواخر می گفت :دانشگاه من گیلانغرب است و بالاخره مدرک قبولی خود را د روز ??/??/???? از دانشگاه بزرگ جبهه گرفت ... مبارکش باد این عروج خونین به ملکوت ...سلمان که سمند همت از چرخ جهاند/// درباغ شهادت گل توفیق نشاند
ان سرو بلند گرچه افتاد زپای /// در یاد زمانه سر فرازیها ماندشادی ارواح طیبه شهدا امام پدر و عموی شهید من حقیر و این سرادر سپاه اسلام شهید نقشبندی سه تا صلوات حیدری بفرست :اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم ...اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم ... اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم...
اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک : بحق بی بی زینب(س)